حسرتیمدین
(حسرتم بودی)
آخشاملاری
، قارانلیقدا یولونو گؤزلردیم سنین
عصرها
و شبها چشم انتظار می ایستادم به راهت
گلمز
سین سن بیلیریم، بیله بیله بکله دیم
می
دونستم که نمی آیی، با آنکه می دونستم ولی باز انتظارت را می
کشیدم
هم
یانیمدا قال ایسته ردیم، هر گئجه مده اول ایسته ردیم
هم
می خواستم در کنارم باشی و هر روز و شب در کنارم می
بودی
گونلر
سونرا عیصیان ائتدیم، یالنیزلیغا بویون ایدیم
بعد
از مدتی، تنهایی مونسم شد، و تسلیم تنهایی شدم
نه
یاناریم سن یوخسون دییه، نه بیر خبر بکله ریم، اوتوروب پنجره
مده
به
جهت نبودنت احساس ناراحتی نخواهم کرد، نخواهم خواست که ازت خبری بگیرم، لب پنجره
انتظارت را نخواهم کشید
قالمیشیم
کیمسه سیز، دوشموشوم دیللره، دؤنسنده اولور آرتیق، دؤنمه
سنده
مانده
ام بی کس و تنها، تنهاییم زبانزد عام و خاص شده،
برگشتن
یا برنگشتنت هیچ فرقی برام نداره
بیر
زامانلار حسرتیم دین، سئوینجیمدین، اؤزله میمدین
زمانی
بود که آرزوهایم، شادیهایم و نقطه امیدم تو بودی
بونجا
زامان دیر سنی من بوشونا می بکله دیم؟
مدت
زیادی به امید واهی به چشم انتظارت نشستم
اویکولاردا
سنی گؤردوم، اوچان قوشدان سنی سوردوم
در
رؤیاهایم تو را دیدم، از پرندگان مهاجر سراغ تو را گرفتم
گونلر
سونرا عیصیان ائتدیم، یالنیزلیغا بویون ایدیم
بعد
از مدتی تنهایی مونسم شد، و تسلیم تنهایی شدم
نه
یاناریم سن یوخسون دییه، نه بیر خبر بکله ریم، اوتوروب پنجره
مده
به
جهت نبودنت احساس ناراحتی نخواهم کرد، نخواهم خواست که ازت خبری بگیرم، لب پنجره
انتظارت را نخواهم کشید
قالمیشیم
کیمسه سیز، دوشموشوم دیللره، دؤنسنده اولور آرتیق، دؤنمه
سنده
مانده
ام بی کس و تنها، تنهاییم زبانزد عام و خاص شده،
برگشتن
یا برنگشتنت هیچ فرقی برام نداره